فردای فردا

ساخت وبلاگ
سلام. کاملا میتوانم تجسم کنم ساعتها بدمینتون بازی کردن تو را....

انگار برای هم ساخته شدین...

روح من میگوید وقتش شده که ما  تو و من شنا یادبگیریم

ولی جسم از بس سرمایی است میگه بشین ببینینم بابا

تو این سرما چه کاریه بریم تو اب

 

گفتی عرق میکنی

اون زمان نه فکر نکنم عرق می کردی زیاد!

منم عرق میکنم

پشت بندش سردم میشه ولی.

 

 

هر وقت حسابی گرمت شد... 

یادی از من بکن

شهر گندمی ، رویای حبابی در اقیانوس...
ما را در سایت شهر گندمی ، رویای حبابی در اقیانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarvan19a بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:10